صدرا و نوروز 1391
بالاخره عید با تمام انتظارها و قشنگیهاش اومد .
صدرا خیلی ذوق داشت که کمکم کنه و سفره هفت سین رو بچینه چون امسال بزرگتر شده ودرکش بیشتر شده . هرچند بماند چند بار خواست ماهیهای بیچاره رو به کشتن بده . یکبار سماغ ها رو توی تنگ ماهی ریخت . و یکبار هم خواست اونها رو از توی آب در بیاره .
ولی بالاخره سفره هفت سین ما چیده شد .
موقع سال تحویل هم ما نفهمیدیم کی سال تحویل شد بس که صدرا اینور اونور میدوید و ما نتونستیم سر سفره بشونیمش و موقع دویدن دنبال اون سال تحویل شد .
صدرای عزیز بهترینها رو در این سال نو برات آرزو دارم و امیدوارم در سال جدید چیزهای جدیدی یاد بگیری.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی