دلنوشته ها
یک روز بودم و یک روز نبودم این همان است که همه خواهند دید
تجربه زیباست اگر بگذارند ،حال که هستم می خواهم بنویسم چون که نوشتن تجربه است
برای تو که خورشید آرزوی منی
صدرا جونم میدونم یکم دیر شروع کردم ولی اشکال نداره از حالا به بعد برات مینویسم .
نمیدونی چه حس خوبیه وقتی نگاهت میکنم . عاشق اون نگاه مهربونتم
عاشق اون لجبازیات که بعضی وقتها مثل بچه ها میشم وباهات کل کل میکنم .
ولی تو اینقدر باهوش هستی که میفهمی و بعد میزنی زیر خنده .
بعضی وقتها حس میکنم خیلی بزرگ تر از سنتی و یادم میره دارم با یک بچه 2 ساله حرف میزنم .
بهر حال اینو بدون که دنیا رو به خاطر تو میخوام
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی