صدرا به مدرسه میرود
آخرین پنج شنبه شهریور از مهد کودک رنگین کمان( در واقع مدرسه زبان رنگین کمان) که اسم صدرا رو رزرو کرده بودم زنگ زدن و گفتن که برای ترم جدید صدرا میتونه بیاد . و صدرا روز شنبه برای اولین بار به مهد رفت . بیشتر از اون من استرس داشتم و با اینکه صدرا چیزی نگفت و سر کلاس رفت من دلم نمیومد از پشت کلاس برم اونورتر. ولی خدا رو شکر تا ساعت 12 که گفتن میتونید ببریدشون هیچ بهونه ای نگرفت و فقط گفت تو کجایی و من گفتم همینجا پشت در منتظرت میمونم .
ولی از اونجایی که صدرا آلرژی داره با اولین باد پاییزی سرما خورد و روز دوم وقتی دنبالش رفتم احساس کردم که کسله و تا آخر هفته غیبت داشت . ولی از هفته دوم خیلی راحت رفت سر کلاس و من رفتم خونه و پنج شنبه ناراحت بود که نمیره و میگفت دلم برای دوستام تنگ شده .
سه تا عکس از کلاسشون گرفتم ولی از اونجایی که شارژر دوربین گم شده و دوربین شارژ نداشت نتونستم بیشتر عکس بگیرم
صدرا در حال کارتون دیدن با دوستش شایان
دیروز شنبه هم اولین جلسه کلاس بازی و موسیقی بود و خدا رو شکر از این کلاس هم راضی بود و دوست داشت . امیدوارم بتونه این کلاسها رو با موفقیت ادامه بده .