صدرا در تعطیلات
در این چند روز تعطیلی خرداد ماه تصمیم گرفتیم که به اطراف شهرکرد سفر کنیم . من و صدرا اولین بار بود که به استان چهار محال بختیاری میرفتیم . بعد از هماهنگیهایی که بابای صدرا با یکی از همکارهاش در شهرکرد انجام داد ما روز شنبه به سمت سامان و روستای ایل بگی راه افتادیم . و شب ساعت 8 اونجا رسیدیم . با اینکه هوا تاریک بود ولی میشد فهمید که طبیعت زیبایی داره . خلاصه صدرا با کلی ذوق و خستگی خوابید و صبح زود همین که چشم هاش رو باز کرد گفت : آخ جون صبح شده برم تو حیاط .
خونه روستایی که ما بودیم رو به رودخونه بود که سر چشمه زاینده رود بود و صدرا صبح که اون رودخونه رو دید گفت : آخ جون استخر ،بریم استخر . و کلی زمان صرف شد که متوجه بشه این رودخونه هست نه استخر
اون باغی که ما بودیم یک سگ نگهبان داشت که اسمش بادی بود و صدرا باهاش دوست شده بود . و از اونجایی که آزاد بود روز آخر پیداش نبود و صدرا خیلی ناراحت بود که چرا با بادی خداحافظی نکرده .
و این چند روز صدرا حسابی در طبیعت لذت برد .
یک روز هم پسر عموی صدرا ، ارمیا مهمان ما بود
صدرا با یکی از عشایر دامنه های کوهرنگ هم عکس گرفت .
صدرا در کنار آبشار چشمه علی خان